جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۳۵ ب.ظ
|
خراسان رضویعَلم میسازم به عشق حسین(ع)
مشهدـ محمدرضا سرسالاریـ خبرنگار همشهری: ماه محرم که رخ مینماید انگار شهر و در ودیوارهایش پوست میاندازند وپرچم و کتل است که سراسر کوچه و خیابان را به عزا مینشاند.
1393/08/07
مشهدـ محمدرضا سرسالاریـ خبرنگار همشهری: ماه محرم که رخ مینماید انگار شهر و در ودیوارهایش پوست میاندازند وپرچم و کتل است که سراسر کوچه و خیابان را به عزا مینشاند. عزاداری به سبک سنتی و اصیل آن هنوز هم بین هیأتهای مذهبی مشهد با رنگ وبوی خاصی برگزار میشود و هنوز علامتها و بیرقهایی که روز عاشورا در بین عزاداران چرخ میزند، روزگاری را به یاد میآورد که صنعتگران این مرز و بوم با عرق جبین خود کوره میافروختند و پتک به سندان میکوفتند و وسایل عزاداری میساختند. امروزه به موازات ماشینی شدن زندگی، برخی از شغلها که در گذشته اگر هفتهای تعطیل میشد کاملاً نبودشان احساس میشد، به کل یا ازبین رفتهاند یا در حال احتضار هستند که توجه بیش اپیش مسئولان و متولیان و حوزه فرهنگ را میطلبد. «امیر عرب» بهعنوان یکی از آخرین بازماندگان علمسازی مشهد و شاید کشور تیغههای بیجان فلزی را با کیمیای عشق به شکوه علامت تبدیل میکند تا در ظهر عاشورا از عزاداران دل ببرد و نیاز بخرد. همه آنهایی که سالهاست به عشق امام حسین(ع) همراه دستههای شهر هستند و علم راه میبرند علمسازی چهارراه زرینه را میشناسند، چراکه تعداد انگشتشماری مثل عرب در مشهد علم میسازند. او سالهاست که تنها به عشق امام حسین(ع) کار میکند، آن همکاری که امروزه هیچ حمایتی از آن نمیشود پیشه صنعتگر و هنرمند مشهدی گفت و گو کردیم که میخوانید.- ازهنرعلامتسازی و چگونگی علاقهمندی خود به این صنعت –هنر بگویید؟
سال62 راسته خیابان آزادی9 از پدربزرگم این کار را آموختم، سال 71 پدربزرگم، حاجآقایرجایی، فوت شد. این کار در خانواده ما موروثی است و پدرم هم در این کار مهارت داشت. بعد از فوت پدربزرگ قرار شد مغازه را جمع کنیم، اما بنا به وصیت پدربزرگ که گفته بود «چراغ این مغازه را روشن نگهدارید»، تصمیم گرفتم این راه را بهعنوان شغل و حرفه کاریام ادامه دهم، اما خودم از آنجا که کار پرزحمتی است و این روزها درآمدی ندارد شاگردی ندارم که پس از من اینکار را ادامه دهد.- پس باید انگیزه بسیار قوی برای انجام این کار در شما وجود داشته باشد ؟
هر فردی برای عشق به کاری آفریده شده و کار بیعشق امام حسین(ع) ارزشی ندارد. هنگام انجام این کار تمام موها و گلویم پر از برادههای آهن میشود اما به عشق اربابم، حسین(ع) و اصحابش این کار را انجام میدهم.- اگر امکان دارد از روند آمادهسازی یک علم برای علاقهمندان بگویید؟
ابتدا با قلم و چکش تیغهها بریده، سپس با فرز ساییده میشود و به اشکال دلخواه درمیآید. بعد ورقههای آهن را به خطاط میدهم تا روی آنها آیات قرآن را بنویسد و همچنین تذهیبهای روی تیغه انجام شود و خلاصه هرچه نقش نیاز دارد روی تیغه کشیده شود. سپس نمادهایی از شکل مرغ و طاووس را که روی علم به کار میروند، بهصورت تکهتکه با ورق آهن درست و جوشکاری میکنم. کارش پرزحمت و وقتگیر است و ساخت علم یک ماه (البته با تلاش شبانهروزی) طول میکشد، برای آمادهکردن هر تیغه یک هفته زمان لازم است و برای ساخت یک علم یک ماه.- آیا استانداردی برای ساخت یک علم وجود دارد؟
علمها از 3تیغه ساخته میشوند. وزن آنچه درست میکنیم، از جمله علم، شاه سلام و... از 50کیلو شروع میشود و تا 200کیلو و حتی بیشتر، میرسد و بنا به کاری که میبرد قیمتهای مختلفی هم دارند.- مشتریهای این هنر چه کسانی هستند؟
اغلب مشتریهایم مردمی هستند که در هیأتها و دستهها و مساجد فعالیت زیادی دارند،گاه نیز برخی مردم یک تیغه علم را برای رسیدن به حاجت خاصی نذر میکنند یاگاه یک علم را نذر هیأت یا مسجدی میکنند. البته امروز مشتری مشهدی کم دارم و اکثر مشتریهایم از شهرهای جنوبی کشور و حتی کشورهای عربی و... هستند که اعتقاد مذهبی از جمله وجود علم در مراسم عزاداریشان بیشتر از خودمان است.- سنت علمکشی در عزاداریها نسبت به گذشتهها تغییر کرده؟ یاهنوز با همان سبک و سیاق قدیم از علم در مراسم استفاده میشود؟
خیابانهای مشهد زمانی در مراسم عزاداری امام حسین(ع) بهخصوص ماه محرم و دهه اول، پر میشد از علمهای امام حسین(ع)، علمهایی که تنها به بهانه دیدنشان اشک در چشمها حلقه میزد، اما اکنون دیدن این علمها تنها به بهانهای برای عزاداری ختم شده است. در قدیمگاه برخی از جوانان (البته در سالهای گذشته) علم را به دوش گرفته و بلند میکردند و تا چند قدمی به حرکت درمیآورند، که این سالها کمتر به چشم میخورد و اغلب علم را با ماشین و گاری و... به حرکت درمیآورند، همه این برنامهها به اعتقادات مردم برمیگردد، اعتقاداتی که سالها و سالها ذرهذره شدند و حالا... تا چند سال قبل همه چیز خوب پیش میرفت، وضعیت اقتصادی بد نبود و هرکس پولی بیشتر از خرج زندگیاش داشت سفارش ساخت تیغه یا علم برای مساجد و هیأتها را میداد، اما این 4 سال اخیر وضعیت اقتصادی بسیار به هم ریخته و کار و کاسبی کمکم دارد بیرونق میشود، طوری که در ایام بیکاری مس و لوازم قدیمی را سفید میکنم. اگردر انتها سخن یا درد دلی هست که باید شنیده شود. بگویید. هرسال در آستانه محرم همکاران شما در روزنامههای مختلف میآیند و با من حرف میزنند ولی حرفهای امثال من به گوش کسی نمیرسد. اساساً یکی از علتهای به انزوا رفتن صنایع اینگونه نبود شناخت مردم از چنین هنرهاست. امیدوارم این مصاحبه هم به سرنوشت تعدادی از آن گفتوگوها دچار نشود. این سنتهاست که فرهنگ غنی عاشورا را در هنر زنده نگه داشته است که آرزومندم با پرداختن همیشگی مطبوعات به هنر ـ صنعتها اعتبار و جایگاه آنها در جامعه حفظ شود. در طول سال ما با شرایط سختی کار میکنیم اما فقط ایام محرم سراغ افرادی مثل من میآیند. میدانم که همین انتقادها ممکن است که باعث شود که شماهم این گفتوگو را چاپ نکنید اما مهم نیست حرف حق را باید زد و اگر قرار باشد حرفم با مردم را بزنم جای بهتری از صفحه فرهنگی یک روزنامه کثیرالانتشار نمیتواند باشد. از شما هم که به هنرها و صنایع مظلوم و به انزوا رفته میپردازید تشکر میکنم و امیدوارم در رسالت خود موفق باشید.
|
|
۹۵/۱۲/۲۰
۰
۰